معنی پشتانداختن، بعقب رفتن، بعقب بردن، برپشت چیزی , جبران، ازعقب، پشت سر، بدهی پسافتاده، پشتی کردن عقب، پشت (بدن)، پس، عقبی، گذشته، پشتی، پشتی , قرارگرفتن، سوارشدن، پشت چیزی نوشتن، ظهرنویسی کردن کنندگان، تکیهگاه، بهعقب، درعقب، برگشت، پاداش, معنی پشتانداختن، بعقب رفتن، بعقب بردن، برپشت چیزی پ جبران، ازعقب، پشت سر، بدهی پسافتاده، پشتی کردن عقب، پشت (بدن)، پس، عقبی، گذشته، پشتی، پشتی پ قرارگرفتن، سوارشدن، پشت چیزی نوشتن، ظهرنویسی کردن کنندگان، تکیهگاه، بهعقب، درعقب، برگشت، پاداش, معنی /aتاjbاoتj، furf ctتj، furf fcbj، fc/aت ]dxd , [fcاj، اxurf، /aت sc، fbid /sاtتاbi، /aتd lcbj urf، /aت (fbj)، /s، urfd، ;vaتi، /aتd، /aتd , rcاc;ctتj، smاcabj، /aت ]dxd jmaتj، 'icjmdsd lcbj ljjb;اj، تldi;اi، fiurf، bcurf، fc;aت، /اbاa, معنی اصطلاح پشتانداختن، بعقب رفتن، بعقب بردن، برپشت چیزی , جبران، ازعقب، پشت سر، بدهی پسافتاده، پشتی کردن عقب، پشت (بدن)، پس، عقبی، گذشته، پشتی، پشتی , قرارگرفتن، سوارشدن، پشت چیزی نوشتن، ظهرنویسی کردن کنندگان، تکیهگاه، بهعقب، درعقب، برگشت، پاداش, معادل پشتانداختن، بعقب رفتن، بعقب بردن، برپشت چیزی , جبران، ازعقب، پشت سر، بدهی پسافتاده، پشتی کردن عقب، پشت (بدن)، پس، عقبی، گذشته، پشتی، پشتی , قرارگرفتن، سوارشدن، پشت چیزی نوشتن، ظهرنویسی کردن کنندگان، تکیهگاه، بهعقب، درعقب، برگشت، پاداش, پشتانداختن، بعقب رفتن، بعقب بردن، برپشت چیزی , جبران، ازعقب، پشت سر، بدهی پسافتاده، پشتی کردن عقب، پشت (بدن)، پس، عقبی، گذشته، پشتی، پشتی , قرارگرفتن، سوارشدن، پشت چیزی نوشتن، ظهرنویسی کردن کنندگان، تکیهگاه، بهعقب، درعقب، برگشت، پاداش چی میشه؟, پشتانداختن، بعقب رفتن، بعقب بردن، برپشت چیزی , جبران، ازعقب، پشت سر، بدهی پسافتاده، پشتی کردن عقب، پشت (بدن)، پس، عقبی، گذشته، پشتی، پشتی , قرارگرفتن، سوارشدن، پشت چیزی نوشتن، ظهرنویسی کردن کنندگان، تکیهگاه، بهعقب، درعقب، برگشت، پاداش یعنی چی؟, پشتانداختن، بعقب رفتن، بعقب بردن، برپشت چیزی , جبران، ازعقب، پشت سر، بدهی پسافتاده، پشتی کردن عقب، پشت (بدن)، پس، عقبی، گذشته، پشتی، پشتی , قرارگرفتن، سوارشدن، پشت چیزی نوشتن، ظهرنویسی کردن کنندگان، تکیهگاه، بهعقب، درعقب، برگشت، پاداش synonym, پشتانداختن، بعقب رفتن، بعقب بردن، برپشت چیزی , جبران، ازعقب، پشت سر، بدهی پسافتاده، پشتی کردن عقب، پشت (بدن)، پس، عقبی، گذشته، پشتی، پشتی , قرارگرفتن، سوارشدن، پشت چیزی نوشتن، ظهرنویسی کردن کنندگان، تکیهگاه، بهعقب، درعقب، برگشت، پاداش definition,